مهسا تپل
مهسا تپل
خوش آمدید به وب مهسا 20


غزوه تبوك و حديث منزلت

على (ع) جانشين پيامبر (ص) در مدينه

 

يكى از افتخارات امير المؤمنين عليه السلام كه بيشتر مورخان و مفسران شيعه و اهل سنت به آن اقرار دارند، حضور على عليه السلام در ركاب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در همه غزوات صدر اسلام و پرچمدارى سپاه اسلام است، جز در غزوه تبوك كه به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در مدينه باقى ماند، تا پايتخت و مركز حكومت اسلامى - مدينه - را در غياب رسول خدا از توطئه‌هاى منافقين حفظ نمايد.

 

اين سؤال مطرح است كه چرا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در اين غزوه مهم و شرايط سخت، على عليه السلام را همراه خود نبرد و او را در مدينه به جاى خود قرار داد؟ در پاسخ بايد گفت: اولاً: پيامبر اسلام از آغاز حركت به تبوك از طريق وحى مى‌دانست كه در اين سفر، جنگى اتفاق نخواهد افتاد و روميان قبل از رسيدن سپاهيان اسلام به تبوك، صحنه را ترك خواهند كرد و به درون كشور خود خواهند رفت. بر اين اساس نيازى به حضور سردار رشيدى مانند امير المؤمنين على عليه السلام نبود و او را براى كار مهمترى انتخاب كرد كه حفظ مدينه بود. (1)

 

دوم اينكه منافقان و كسانى كه دل به دنيا داده بودند و در حكومت اسلامى پايگاهى نداشتند، حتى از روى خوف و ترس، تظاهر به اسلام مى‌كردند، در پى فرصتى بودند كه در غياب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم شورش كنند و با ايجاد ناامنى، ضربه به اسلام و مسلمانان بزنند. از اين رو حركت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به سوى تبوك را، به دليل طولانى بودن سفر و همراهى تمامى نيروهاى مخلص و فداكار آن حضرت، بهترين موقعيت براى اجراى مقاصد خود مى‌دانستند. پيامبر اسلام با آنكه "محمد بن مسلمه" را به جاى خود در مدينه قرار داد، (2) در عين حال براى خنثى سازى نقشه منافقان و توطئه‌گران، امير المؤمنين على عليه السلام را به عنوان سرپرستى اهل بيت و خويشان و مهاجران در مدينه منصوب كرد، چون تنها كسى كه در ميان مسلمانان، از نظر ايمان به اسلام و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و از جهت شهامت و شجاعت و قدرت رزمى، مى‌توانست در مقابل منافقان ايستادگى كند على عليه السلام بود، از اين رو رسول خدا او را به جاى خود در مدينه گذاشت و خود به سوى تبوك حركت كرد. (3)

 

اين حقيقت آنجا آشكار شد كه منافقان با شايعه‌سازى، تصميم داشتند على عليه السلام را وادار كنند تا به تبوك برود تا آنان مقاصد خود را اجرا نمايند. اما بر خلاف ميل آنها، با دستور و تاكيد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، على عليه السلام در مدينه باقى ماند و نقشه‌هاى آنها نقش بر آب شد.

 

شايعه سازى منافقان و عكس‌العمل پيامبر

 

پس از ماندن على عليه السلام در مدينه به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، منافقان احساس كردند اگر حركتى در مدينه صورت گيرد، با مقابله قاطعانه على عليه السلام روبرو خواهند شد و كوشش آنها بى‌ثمر خواهد ماند، براى آنكه على عليه السلام را وادار به ترك مدينه كنند تا همراه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به تبوك برود و يا اگر در مدينه بماند از قرب و منزلت حضرتش كاسته شود و ماندن او در مدينه، افتخارى برايش به شمار نيايد، اقدام به شايعه سازى كردند و گفتند: «مَا خَلَفَهُ إِلَّا اسْتِثْقَالَاً لَهُ وَتَخَفُّفَاً مِنْهُ» (4) شايعاتى به اين مضمون كه روابط پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با على عليه السلام تيره گشته و على عليه السلام به دليل دورى راه و شدت گرما، از رفتن به جهاد خوددارى كرده است. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هم براى بى‌اعتنايى و كوچك كردن على عليه السلام، از او خواسته در مدينه بماند، همانگونه كه برخى از منافقان و دنياپرستان از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم خواستند درمدينه بمانند و حضرت هم با ماندن آنها موافقت كرد.

 

اين شايعه در سطح گسترده در مدينه مطرح شد و مى‌رفت كه افكار عمومى و كسانى كه در مدينه مانده بودند، بر ضد على عليه السلام بسيج شود. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هنوز از مدينه چندان دور نشده بود. امير المؤمنين على عليه السلام وظيفه خود دانست هر چه سريعتر خود را به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم برساند و طرح اين شايعات را به اطلاع پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم برساند، فوراً سلاح را برداشت و با سرعت در بيرون شهر در محلى به نام "جرف" به خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد و جريان شايعه را به عرض حضرت رسانيد.

 

رسول خدا نقشه‌هاى خائنانه منافقان را با جمله‌اى نقش بر آب كرد و دستور داد، على عليه السلام به مدينه باز گردد و بر خاندان و بستگان و مهاجران سرپرستى نمايد. جمله تاريخى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه از دلايل واضح و روشن امامت و جانشينى بلافصل على عليه السلام بعد از پيامبر است و افتخار ديگرى بر تاريخ تابناك على مى‌باشد، اين بود:

«اِرْجَعْ يَا أَخِي إِلَى مَكَانِكَ، فَإِنَّ الْمَدِينَةَ لَا تَصْلُحُ إِلّا بِي أَوْ بِكَ، فَأَنْتَ خَلِيفَتِي فِي أَهْلِي وَدَارِ هِجْرَتِي وَقَوْمِي، أَمَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي؛ برادرم على، به مدينه باز گرد، زيرا براى اداره امور آنجا، جز من و تو شخص ديگرى شايستگى ندارد. پس تو نماينده و جانشين من در ميان اهل بيت من و خانه و قوم من هستى. اى على! آيا خشنود نمى‌شوى كه نسبت تو به من همانند نسبت هارون به موسى باشد، جز اينكه بعد از من پيامبرى نخواهد بود.»

ابلاغ سوره برائت

 

متجاوز از بيست سال بود كه منطق اسلام درباره شرك و دوگانه‌پرستى در سرزمين حجاز و در ميان قبايل مشرك عرب انتشار يافته بود و اكثر قريب به اتفاق آنها از نظر اسلام درباره بتان و بت‌پرستان آگاهى پيدا كرده بودند و مى‌دانستند كه بت‌پرستى چيزى جز يك تقليد باطل از نياكان نيست و معبودهاى باطل آنان چنان ذليل و خوارند كه نه تنها نمى‌توانند درباره ديگران كارى انجام دهند بلكه نمى‌توانند حتى ضررى از خود دفع كنند و يا نفعى به خود برسانند و چنين معبودهاى زبون و بيچاره در خور ستايش و خضوع نيستند.

 

گروهى كه با وجدان بيدار و دل روشن به سخنان رسول گرامى گوش فرا داده بودند در زندگى خود دگرگونى عميقى پديد آوردند و از بت‌پرستى به توحيد و يكتاپرستى گرويدند. خصوصاً هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مكه را فتح كرد و مبلغان مذهبى توانستند در محيط آزاد به تبيين و تبليغ اسلام بپردازند، تعداد قابل ملاحظه‌اى از مردم به بت‌شكنى پرداختند و نداى توحيد در بيشتر نقاط حجاز طنين‌انداز شد. ولى گروهى متعصب و نادان كه رها كردن عادات ديرينه براى آنان گران بود، گر چه پيوسته با وجدان خود در كشمكش بودند، از عادات زشت خود دست برنداشتند و از خرافات و اوهام پيروى مى‌كردند.

 

وقت آن رسيده بود كه پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و سلم هر نوع مظاهر بت‌پرستى و حركت غير انسانى را با نيروى نظامى درهم بكوبد و با توسل به قدرت، بت‌پرستى را كه منشأ عمده مفاسد اخلاقى و اجتماعى و يك نوع تجاوز به حريم انسانيت بود (و هست) ريشه‌كن سازد و بيزارى خدا و رسولش را در منى و در روز عيد قربان و در آن اجتماع بزرگ كه از همه نقاط حجاز در آنجا گرد مى‌آيند اعلام بدارد. خود آن حضرت يا شخص ديگرى قسمتى از اول سوره برائت را، كه حاكى از بيزارى خدا و پيامبر او از مشركان است، در آن اجتماع بزرگ بخواند و با صداى رسا به بت‌پرستان حجاز اعلام كند كه بايد وضع خود را تا چهار ماه ديگر روشن كنند، كه چنانچه به آيين توحيد بگروند، در زمره مسلمانان قرار خواهند گرفت و به سان ديگران از مزاياى مادى و معنوى اسلام بهره‌مند خواهند بود، ولى اگر بر لجاجت و عناد خود باقى بمانند، پس از چهار ماه بايد آماده نبرد شوند و بدانند كه در هرجا دستگير شوند كشته خواهند شد.

 

آيات سوره برائت هنگامى نازل شد كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم تصميم به شركت در مراسم حج نداشت. زيرا در سال پيش، كه سال فتح مكه بود، در مراسم حج شركت كرده بود و تصميم داشت كه در سال آينده نيز كه بعدها آن را "حجة الوداع" ناميدند در اين مراسم شركت كند. از اين رو ناچار بود كسى را براى ابلاغ پيامهاى الهى انتخاب كند. نخست ابوبكر را به حضور طلبيد و قسمتى از آغاز سوره برائت را به او آموخت و او را با چهل تن روانه مكه ساخت تا در روز عيد قربان اين آيات را براى مردم بخواند.

 

ابوبكر راه مكه را در پيش گرفت كه ناگهان وحى الهى نازل شد و به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دستور داد كه اين پيامها را بايد خود پيامبر و يا كسى كه از اوست به مردم برساند و غير از اين دو نفر، كسى براى اين كار صلاحيت ندارد. (1)

 

اكنون بايد ديد اين فردى كه از ديده وحى از اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است و اين جامه بر اندام او دوخته شده است كيست؟

 

چيزى نگذشت كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم حضرت على عليه السلام را احضار كرد و به او فرمان داد كه راه مكه را در پيش گيرد و ابوبكر را در راه دريابد و آيات را از او بگيرد و به او بگويد كه وحى الهى پيامبر را مأمور ساخته است كه اين آيات را بايد يا خود پيامبر و يا فردى از اهل بيت او براى مردم بخواند و از اين جهت انجام اين كار به وى محول شده است.

 

حضرت على عليه السلام با جابر و گروهى از ياران رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، در حالى كه بر شتر مخصوص پيامبر سوار شده بود، راه مكه را در پيش گرفت و سخن آن حضرت را به ابوبكر رسانيد. او نيز آيات را به حضرت على عليه السلام تسليم كرد.

 

اميرمؤمنان وارد مكه شد و در روز دهم ذى الحجه - روز عيد قربان - بالاى جمره عقبه، با ندايى رسا سيزده آيه از سوره برائت را قرائت كرد و قطعنامه چهار ماده‌اى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را با صداى بلند به گوش تمام شركت‌كنندگان رسانيد. همه مشركان فهميدند كه تنها چهار ماه مهلت دارند كه تكليف خود را با حكومت اسلام روشن كنند. آيات قرآن و قطعنامه پيامبر تأثير عجيبى در افكار مشركين داشت و هنوز چهار ماه سپرى نشده بود كه مشركان دسته دسته به آيين توحيد روى آوردند و سال دهم هجرت به آخر نرسيده بود كه شرك در حجاز ريشه‌كن شد.

 

 

على عليه السلام در جبهه‌هاى نبرد

 

ابن عباس مى‌گويد:

 

«إِنَّ رَايَةَ الْمُهَاجِرِينَ كَانَتْ مَعَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَي الْمَوَاقِفِ كُلِّهَا يَوْمَ بَدْرٍ، وَيَوْمَ أُحُدٍ، وَيَوْمَ خَيْبَرٍ، وَيَوْمَ الْأَحْزَابِ وَيَوْمَ فَتْحِ مَكَّةَ وَلَمْ يَزَلْ مَعَهُ فِي الْمَوَاقِفِ كُلِّهَا؛ پرچم مهاجران همواره و در همه جنگها به دست على عليه السلام بود. او در تمام جنگهاى بدر، احد، خيبر، احزاب، فتح مكه و ديگر جنگهاى اسلام پرچمدار سپاه توحيد بود.»

 

تاريخ دمشق، ترجمه امام على عليه السلام، ج 1، ص 142، ح 200

 

جبهه‌هاى نبرد يكى از تجلى‌گاه‌هاى شخصيت على عليه السلام است. در اين جبهه‌ها نه فقط شجاعت بلكه عدالت، زهد و پرواپيشگى آن حضرت را هم به خوبى مشاهده مى‌كنيم. اين مرد نامتناهى چنان اين عناصر را به هم آميخته بود كه تفكيك يكى از ديگرى غير ممكن بود. انسانهاى شجاع در تاريخ زياد ديده شده‌اند اما شجاع زاهد و عادل و عارف، آن هم در اين حد و مرتبه، هرگز به چشم نمى‌خورد. وقتى انسان مى‌خواند كه آن حضرت، پهلوان‌ترين فرد از كافران را به خاك افكنده اما در كشتن او تعلل مى‌ورزد تا خشمش فروكش كند، مات و مبهوت مى‌ماند كه او چگونه بشرى است! مفهوم "تيغ از پى حق زدن" در همين صحنه‌هاست كه خود را نشان مى‌دهد.

 

اين امام بزرگ در مقابل كودك يتيمى و يا فرد بينوايى، زانوى تواضع به زمين مى‌زد و دست نوازش بر سرشان مى‌كشيد، اما در مقابل سرداران نيرومند و قوى‌دست مشركان مى‌خروشيد و صفهاى آنان را درهم مى‌شكست، به طورى كه هر فرد شجاع و جنگ‌آورى از دلاورى و ضرب شمشير على عليه السلام در هراس بود.

 

پيامبر بزرگ اسلام در جنگ‌هايى، خود شخصاً شركت داشت كه بدانها "غزوه" مى‌گويند و در نبردهايى هم، خود ايشان شركت نداشتند اما كسانى را به فرماندهى برمى‌گزيد و به سوى دشمن گسيل مى‌داشت، اين گونه نبردها را "سريه" مى‌گويند (1). به هر جهت، در اكثر اين غزوه‌ها و سريه‌ها پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به شجاعت و دلاورى على عليه السلام مى‌باليد و بن‌بست‌هاى جنگ را با شمشير و تدبير وى مى‌گشود.

 

 

 

 

على (ع) در غزوه بدر

 

قبل از شروع جنگ و در مرحله نبرد تن به تن، على عليه السلام به همراه حمزه - عموى پيامبر - و عبيدة بن حارث به روياروئى با سه تن از دلاوران قريش پرداخت. حريف على وليد فرزند عتبه و دايى معاويه بود. على حريف مبارز خود را در همان لحظه‌هاى نخست به هلاكت رساند، سپس به همراه حمزه به كمك عبيده شتافت و طرف نبرد او را نيز كشت.

 

ميدان جنگ نيز شاهد شجاعت و دلاورى شيرمرد مبارز يعنى على عليه السلام بود. سرانجام با رشادتهاى على و ديگر سربازان اسلام، مشركين متحمل تلفات و خسارتهاى سنگينى شده و شكست سختى خوردند.

 

على (ع) در غزوه احد

 

در آغاز نبرد رشادت و دلاورى حضرت على عليه السلام - كه به تنهائى نُه تن از پرچم‌داران لشكر قريش را يكى پس از ديگرى از پاى درآورده بود - باعث رعب و وحشت و در نتيجه فرار قريش شد.

 

اما با غفلت تيراندازان مستقر بر روى تپه كوه احد - كه بر خلاف فرمان پيامبر، مكان خود را ترك كردند - لشكريان قريش ناغافل و از پشت سر به مسلمانان حمله كردند و تعداد زيادى از مسلمانان از جمله پرچم‌دار آنها يعنى مصعب بن عمير را به شهادت رساندند، سپس شايعه كشته شدن محمد (ص) در ميان مسلمانان پخش شد كه به شدت روحيه آنان را تضعيف كرد.

 

در اين جا بود كه ياران پيامبر محك و آزمايش سختى را تجربه كردند. عده زيادى پا به فرار گذاشتند؛ عده‌اى به كوه پناه بردند؛ عده‌اى به فكر امان گرفتن از مشركين بودند؛ و عده‌اى نيز على‌رغم اينكه نداى پيامبر را شنيدند به او توجهى نكرده و صحنه جنگ و پيامبر را ترك كردند. شايد اگر ذوالفقار على و فداكاريهاى اين سرباز رشيد اسلام براى پيامبر در مقابل لشكريان پرتعداد قريش نبود، ديگر امروز از اسلام خبرى نبود.

 

على (ع) در غزوه خندق (احزاب)

 

در جنگ خندق پس از آنكه مسلمانان براى مقابله با مهاجمان [يهوديان و بت‌پرستان مكه] خندقى به پيشنهاد سلمان فارسى حفر كردند، چند نفر از مهاجمان به سركردگى عمرو بن عبدود - يكى از شجاع‌ترين مردان عرب - از تنگ‌ترين جاى خندق عبور كردند، هيچ كس جرأت مقابله با عمرو را نداشت و همه از او مى‌هراسيدند.

 

در اين ميان تنها على بن ابيطالب بود كه دليرانه با او به نبرد پرداخت و او را به هلاكت رساند. وقتى على (ع) سر عمرو را به حضور پيامبر اكرم (ص) آورد، رسول خدا چنين فرمود:

 

پاداش شمشيرى كه على در روز خندق بر عمرو زد از پاداش عبادت جن و انس برتر است.

 

على (ع) در غزوه خيبر

 

در نبرد مسلمانان با يهوديان خيبر كه در سال هفتم هجرى روى داد و بعد از 25 روز محاصره قلعه‌هاى خيبر به دست مسلمانان، سرانجام ابوبكر و در روز ديگر عمر به همراه لشكرى به دستور پيامبر به خيبر حمله كردند، اما نتوانستند كارى از پيش ببرند. تا اينكه پيامبر اكرم (ص) فرمودند:

 

«فردا پرچم را به مردى خواهم داد كه خدا و پيغمبرش او را دوست دارند و او نيز خدا و پيغمبر خدا را دوست دارد، او كسى است كه هميشه حمله‌كننده است و هرگز فرار نكند، از جبهه جنگ برنگردد تا خداوند به دست او [قلعه‌هاى خيبر را] بگشايد.»

 

همه مردم در انتظار شناختن آن شخص بودند، تا اينكه پيامبر (ص) على (ع) را احضار نمود. مردم گفتند او به چشم درد مبتلاست و او را ياراى نبرد نيست. پيامبر (ص) از آب دهان مباركش بر چشمان وى ماليد كه فوراً دردهاى او برطرف شد و على (ع) به جنگ با يهوديان خيبر شتافت. چند تن از قوى‌ترين مردان آنها از جمله "مرحب" با على به جنگ پرداختند كه همگى با ذوالفقار على (ع) به هلاكت رسيدند، مردم خيبر با ديدن اين منظره، در قلعه را بستند و خود به درون
"http://biria.asiapars.com/" target="_blank">

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:,

|
 


باسلام و درود فراوان بر شما دوست عزيز به وبلاگ من خوش آمدید نظر هم یادتون نره با تشکر مهسا
mahsabahal19@yahoo.com
نازترین عکسهای ایرانی

 

 

مهسا

 

فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
دی 1390

 

وب سایت هاو وبلاگ های جدید مهسا 20
$$$كليك طلا$$$كسب درآمد واقعي
محصولات برفروش سال 90
مدل آرایش عروس
مدل مو و آرايش 2012 براي عروس
معرفي سايت هاي صدرصد تضميني در ايران فقط در وب مهسا 20
Sms
چقدر...
♥شب هایی که خوابم نمی برد ...♥
صاحب iPhone 4 16GBمجانی بشین
آینه
خیانت
میخوام برای چشمات، ستاره قربونی کنم
اگر خداوند برای لحظه ای فراموش می کرد
گلشیفته فراهانی؛ از صعود تا سقوط
آشنایی با خطای سخت افزاری سیستم از طریق بوق آن
غزوه تبوك و حديث منزلت
ورود سپاه اسلام به مكه و پرچمدارى على (ع)
...♥●•٠·˙شعرای بارونی ...♥●•٠·˙
نماز مجنون
تحصيلات بازيگران
يك لحظه خنده
منابع کنکور کارشناسی ارشد رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری
مشاور عالي سازمان سنجش آموزش كشور از توزيع اينترنتي كارت ورود به جلسه آزمون دوره‌هاي مختلف فراگير دا
حسن زیاری رییس دانشگاه پیام نور از افزایش تاثیر معدل دانشجویان دانشگاه پیام نور در پذیرش مقاطع ارشد
ثبت نام و انتخاب واحد نیمسال دوم سال تحصیلی ۹۱-۹۰ دانشگاه پیام نور از ۱۱بهمن آغاز می شود

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مهسا20 و آدرس daneshjoopnu.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دوست یابی و همسر یابی
برق عشق
¤فقط به خاطر تو¤
***یاشاسین آذربایجان*** خوی***
علم ومعرفت
همه جيز همه جا
شهر آهنك
onlylover‏(عاشق تنها)‏
♫♫♫ دانلود موزیک♫♫♫
بیا2پاتوق
negaran
دانلود جدیدترین آهنگای خارجی
iran
پروا
خبر ورزشي
مرجع دانلود نرم افزار بادا
دوست من سلام
دانلود فيلم و سريال
بيام نور بناب
كليك كنيد
ردیاب خودرو

 

عضوشوید
کسب درآمدآسان
فروشگاه اینترنتی
حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 83
بازدید ماه : 83
بازدید کل : 95632
تعداد مطالب : 38
تعداد نظرات : 73
تعداد آنلاین : 1



تصاویر زیباسازی نایت اسکین

کد متحرک کردن عنوان وب

‎‏ >وبلاگ
‎‏ Tools - Welcome Screen -->

جاوا اسكریپت

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->